آفتابکاران_محمود رویایی_قسمت ۱۳
Descarga y escucha en cualquier lugar
Descarga tus episodios favoritos y disfrútalos, ¡dondequiera que estés! Regístrate o inicia sesión ahora para acceder a la escucha sin conexión.
Descripción
يك شب، يكي از دوستان يا اقوام دور پدرم (كه نمي شناختمش ...)، دريچة سلول را باز كرد و گفت:
محمود رویایی دارين؟
من جواب دادم. در را باز كرد و گفت: سريع بيا بيرون.
با كليه وسايل بيام؟ نه، يه دقيقه بيشتر كارت ندارم.
وارد راهرو شدم. خبري از پاسدار بند نبود.
گفت منو مي شناسي؟ گفتم نه!
اسمم هفت تنيه است، اینجا نظري صدایم میکنن . حالا شناختي؟
هفت تني را قبلاً شنيده ام. مثل اين كه از اقوام دور پدرم بود.
من از پيش خانواده ات آمدم. حال همه خوب است، فقط پدر و مادرت خيلي نگرانند.
آمدم ببينم چيزي نمي خواي، مشكلي نداري؟
مي دانستم از نزديكان خودشان است، چون هيچ پاسداري نمي تواند به سادگي وارد اوين شود.
به ذهنم رسيد شايد بازجو باشد.
گفتم چند ماه است که مرا بازجويي میبرند.
اطلاعاتي ازمن مي خواهند كه روحم خبر نداره...
شعبه چندي؟ شعبة۴. نگران نباش، درستش مي كنم.
پيغامي براي خانواده یا چيزي نمي خواي؟
نه، سلام برسان بگو محمود حالش خوبه.
فقط عينكم را بياوري خوب است، پول هم ندارم يه كم پول بگير...
موضوع را با تعدادي از بچه ها مطرح كردم.
گفتند احتمالاً اين را بازجويت فرستاده و مي خواهد شرايطت را چك كند...
Información
Autor | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organización | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Página web | - |
Etiquetas |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comentarios