آفتابکاران_محمود رویایی_قسمت پنجم
Descarga y escucha en cualquier lugar
Descarga tus episodios favoritos y disfrútalos, ¡dondequiera que estés! Regístrate o inicia sesión ahora para acceder a la escucha sin conexión.
Descripción
در حالي كه خط نازكي از پنير با شَست در وسط نان كشيده بودم، دريچه باز شد.
اولين اسمي كه براي بازجويي خواند من بودم.
احساسي شبيه اضطراب و ترس كه در لرزش انگشتان و احتمالأ رنگ چهره ام بارز بود آزارم مي داد.
در مسير به موضوعات مختلف فكر مي كردم.
ولي هيچ تمركز و انسجامي نداشتم.
وقتي به محل تقسيم رسيديم و اسم دو نفر را براي دادگاه صدا كردند. به آنان غبطه خورده و نوعي حس حسادت داشتم.
همين كه پشت در شعبه رسيدم بازجو دستم را گرفت و آرام گفت:
-امروز راحتت ميكنم.
بعد چند سؤال كه در فرم چاپي نوشته شده بود و اسم و مشخصات كامل را هم در بالاي صفحه داشت، روي دسته صندلي گذاشت.
بيشتر سؤالات را قبلاً هم جواب داده بودم.
تلاش كردم جوابها را با كمي شاخ و برگ بيشتر بنويسم. كاغذ سفيدي مقابلم گذاشت و گفت:
-وصيتنامه ات رو بنويس.
-پوست از سرت مي كنيم، فكر نكن ميتوني از دستمون در بري.
-ما با هر كي صادقانه برخورد كنه كاري نداريم ولي به دشمنمون رحم نمي كنيم.
-الان مي برمت پيش دوستات تا سرنوشت خودتو ببيني.
Información
Autor | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organización | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Página web | - |
Etiquetas |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comentarios