«براندازی» و رهیافت تاریخیاش در جامعه ایران!
Descarga y escucha en cualquier lugar
Descarga tus episodios favoritos y disfrútalos, ¡dondequiera que estés! Regístrate o inicia sesión ahora para acceder a la escucha sin conexión.
Descripción
مجاهدین برای پرهیز از تعارض زودرس، تمام راههای مبارزه مسالمتآمیز را آزموده بودند. در این رابطه رهبر مقاومت، مسعود رجوی میگوید:
«تا آنجا که بهما مربوط بود بعد از انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران، هرگز خواهان قهر، درگیری و مقابله خونین و مسلحانه نبودیم و از آن استقبال نمیکردیم. اما وقتی که خمینی، روزنامهها را بست، احزاب را تعطیل کرد و سرکوب را در گستردهترین نوعش، تحتعنوان حزباللهی یا نهادهای بهاصطلاح انقلاب برقرار کرد، مدتی مستمراً اتمامحجت میکردیم. از مجلس ملی خبری نبود، احزاب سرکوب شده، روزنامهها دهاندوخته، چماق تکفیر و انواع و اقسام چماقها نیز تحت نام مذهب، بر سر مردممان میبارید. دو سال و چندماه بعد از حاکمیت ارتجاع، یعنی در ۳۰خرداد۱۳۶۰ در حالیکه همه راههای مسالمت را درنوردیده بودیم، این خمینی بود که ما را در معرض یک انتخاب بزرگ و تاریخی قرار داد. اینجا بود که ما باید انتخاب میکردیم. یا ننگ تسلیم را میپذیرفتیم و یا شرف مقاومت را. و خوشبختانه که شرفمان را حفظ کردیم»
وقتی مجاهدین تصمیم به ایستادگی و مقاومت گرفتند، میدانستند که حتی اگر تا آخرین نفر ـ با یک چشمانداز عاشورایی ـ از بین بروند، ولی راهی که آغازیدهاند، در تاریخ ایران ماندگار خواهد بود و گل خواهد داد.
از فردای ۳۰خرداد چرخهٔ کشتار مجاهدین به راه افتاد. در مطبوعات آن روزگار، روزنامههای حکومتی از قول موسوی تبریزی، دادستان بهاصطلاح انقلاب خمینی مینوشتند:
«اینها [مجاهدین] محاکمهشان توی خیابان است. کشتن اینها واجب است نه جایز. هرکس در برابر این نظام و امام عادل مسلمین (!) [منظور خمینی] بایستد، کشتن او واجب است. اسیرش را باید کشت و زخمیاش را زخمیتر کرد که کشته شود».
مجاهدین بیهراس از شکنجه و سیاهچال و تیرباران و برچسب «منافق»، «محارب»، «باغی» و «یاغی»، با سینهٔ ستبر و سر بلند، به راه خود ادامه دادند. آنها تا امروز بدون کمترین اعوجاج سیاسی ـ استراتژیک در صحنهٔ سیاسی ـ اجتماعی ایران حضور دارند و میدرخشند. این ماندگاری، نتیجهٔ پافشاری بر سرنگونی تمامیت نظام ولایت فقیه بود و هست.
در آن روزها حتی تکرار واژهٔ «سرنگونی» در ذهن نیز خالی از ریسک نبود. فکر کردن به آن میتوانست عواقبی معادل مرگ در بر داشته باشد. این واژهٔ سرخ با پایداری شگرف مجاهدین و دریایی از خون بهترین فرزندان ایرانزمین به فرهنگ سیاسی راه یافت و در بحبوحهٔ قیامهای سراسری، کلمهٔ مترادف خود را پیدا کرد: «براندازی»
اکنون بهدلیل فراگیر شدن و تودهیی گشتن آن، رسانههای حکومتی نیز ناگزیرند آن را مورد استفاده قرار دهند.
اکنون خطی که مجاهدین آغازگر، پیانداز و پیشبرندهٔ آن بوده و هستند، به یک خواست عمومی تبدیل شده است. یک روزنامهٔ حکومتی با گریز زدن به جملهٔ معروف شاه در واپسین روزهای سلطنتش مینویسد:
«محمدرضاشاه در نطقی خطاب به مردم گفته بود: من «صدای انقلاب شما را شنیدم»! اینکه واقعاً متنبه شده بود یا بنا داشت با تضرع ادامهٔ حکومتش را گدایی کند، در فرجام امر تفاوتی نداشت... هر چه ملت میگفتند، نمیشنید یا یک گوشش در و دیگری را دروازه کرده بود! در گردنهٔ پیشا انقلاب هم؛ ملت گفتههای شاه را نشنیده انگارید» (مستقل. ۲۷فروردین).
این روزنامه وضعیت کنونی حکومت را به یک «خانهٔ کلنگی» تشبیه میکند؛ خانهیی که ایدهٔ درهم کوبیدن آن بیشتر از مرمت و تعمیرش ضروری است.
بردن نام مجاهدین در این رژیم هنوز خط قرمز اصلی است؛ اما رسمی که آنها پیانداختند، گفتمان، خواست عمومی و ایدهٔ مشترک شده است. جز اقلیت حاکم شامل کارچرخانان و نانخورها و تازیانه به دستان این حکومت، اکثریت مردم، براندازی این ناجمهوری نا اسلامی را وجهه همت خود قرار دادهاند.
آری، این «نظام کلنگی» را باید از بن برانداخت و بر خرابههای آن، ایرانی آزاد، آباد و دمکراتیک برپا ساخت.
Información
Autor | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organización | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Página web | - |
Etiquetas |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comentarios