داستانهای مقاومت- داستان هفته- فقیرند اما ثروتمند
21 de dic. de 2019 ·
6m 12s
![داستانهای مقاومت- داستان هفته- فقیرند اما ثروتمند](https://d3wo5wojvuv7l.cloudfront.net/t_square_limited_480/images.spreaker.com/original/f886dbd87b5c55b1f1f6ff68a8edbdad.jpg)
Regístrate gratis
Escucha este episodio y muchos más. ¡Disfruta de los mejores podcasts en Spreaker!
Descarga y escucha en cualquier lugar
Descarga tus episodios favoritos y disfrútalos, ¡dondequiera que estés! Regístrate o inicia sesión ahora para acceder a la escucha sin conexión.
Descripción
همیشه آدمها را وقت سختیها میشود شناخت. این جمله نا خودآگاه فیلم تکاپوی اهالی گمیشان که با دست خالی و چشمی گریان اما پرشور و بیقرار دیوار ۴کیلومتری از گونیهای شن را میساختن تا جلوی سیل رو بگیرند، به ذهنم میزند...
سرم داخل موبایلم بود که صدای آبابا بلند شد: آمدی دیدن من یا آن اسباب بازی؟!
کنارم نشست و زد پشتم. فیلمهای کمکرسانی مردمی به سیلزدهها را نشانش دادم و گفتم:
تا حالا مردم را اینطوری دیده بودی؟!
هیس پسر جان! تو ندیدی وقت انقلاب هم شهرها همین رنگی شده بود. همه یکی و یک رنگ،.......
تمام عصر رفتیم سراغ هرکی میشناختیم و هرچی از پتو و لباس و مواد خوراکی که توانستیم جمع کردیم و راه افتادیم برای رساندنشان...
موبایلم پر شده بود از اس.ام.اسهای هتلها و رستورانهایی که به مردم و مسافرهای نوروزی، غذا و محل استراحت رایگان میدادند........
....گفت: نگفتم مردم ما فقیرند ولی ثروتمند.
سرم داخل موبایلم بود که صدای آبابا بلند شد: آمدی دیدن من یا آن اسباب بازی؟!
کنارم نشست و زد پشتم. فیلمهای کمکرسانی مردمی به سیلزدهها را نشانش دادم و گفتم:
تا حالا مردم را اینطوری دیده بودی؟!
هیس پسر جان! تو ندیدی وقت انقلاب هم شهرها همین رنگی شده بود. همه یکی و یک رنگ،.......
تمام عصر رفتیم سراغ هرکی میشناختیم و هرچی از پتو و لباس و مواد خوراکی که توانستیم جمع کردیم و راه افتادیم برای رساندنشان...
موبایلم پر شده بود از اس.ام.اسهای هتلها و رستورانهایی که به مردم و مسافرهای نوروزی، غذا و محل استراحت رایگان میدادند........
....گفت: نگفتم مردم ما فقیرند ولی ثروتمند.
Información
Autor | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Página web | - |
Etiquetas |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company