صورت مسئله خمینی، مجاهدین خلق بود، که تهدید اصلی موجدیت و حاکمیت خود میدانست.
چرا که مجاهدین خلق جز آزادی چیزی نمیخواستند.
آزادی در صحنه اجتماعی، سیاسی، ایدئولوژیک و اینکه حق شرکت در هر انتخاباتی را داشته باشند.
کاندید ریاست جمهوری این کشور باشند. با هر دین و مذهبی که دارند...
چرا خمینی سازمان مجاهدین خلق را تهدید اصلی خودش میدانست؟‌
برای اینکه سازمان مجاهدین خلق یک تشکیلات منسجم، و سابقه انقلابی در مبارزه با شاه، و حمایت جامعه را داشت و این نگرانی خمینی بود....
خمینی میخواست رهبران سازمان مجاهدین خلق، ولایت او را قبول کنند.
حتی آخوندها میگفتند، بیائید مناظره تلویزیونی و حول مسائل مذهبی و ایدئولوژیک صحبت کنید.
آنها، میخواستند موضوع را به شیعه و سنی، مسلمان و کمونیست و غیره منحرف کنند...
ولی سازمان مجاهدین خلق میگفت که الان باید حول آزادی های دمکراتیک، انحصار طلبی، چماقداری، تشکیل مجلس موسسان و قانون گذاری و... صحبت کنیم.
یکی از موضوعاتی که سازمان مجاهدین خلق بطور جدی پیگیرآن بود، لایحه ضد انسانی و ضد اسلامی قصاص بود، که شورای اسلامی داده بود....
.... جبهه ملی به دلیل سرکوبها، اعلام یک راهپیمایی کرده بود و دراطلاعیه ای، به قانون قصاص اشاره کرده بود.
خمینی بلافاصله جبهه ملی را مرتد اعلام کرد....
.... پس آتش این جنگ علیه مردم وغیره را چه کسی باید خاموش میکرد؟