میرغضب در دفاع از «ادب دیپلماتیک»!
Descarga y escucha en cualquier lugar
Descarga tus episodios favoritos y disfrútalos, ¡dondequiera que estés! Regístrate o inicia sesión ahora para acceder a la escucha sin conexión.
Descripción
از شگفتیهای روزگار استیلای فقیهان ریایی بر مقدارت میهنمان آن است که سلاخان انسان در جامهٔ دیپلمات و آدابدان به جهان معاصر، موعظهٔ میکنند و درس ادب نداشته میدهند. علی باقری، معاون امور بینالملل و دبیر بهاصطلاح ستاد حقوقبشر قوه قضاییه، در سخنانی که از چاک دهان او بزرگتر بود، خواهان رعایت «ادب دیپلماتیک» از سوی کشورهایی شد که اعدام وحشیانهٔ قهرمانی ملی قیام، نوید افکاری را محکوم کرده بودند.
«فشارهای خارجی نه تیغ تیز عدالت دستگاه قضایی را کند میکند و نه چتر گسترده رحمت و رأفت اسلامی قوه قضاییه را کوچک میکند، سفرای برخی کشورهای غربی در تهران اگر از انصاف، حق و عدل بویی نبردهاند، لااقل ادب دیپلماتیک را رعایت کرده و مانند یک گروه اپوزیسیون بلندگوی دروغپراکنی نشوند» (اظهارات علی باقری. همدلی. ۲۵شهریور۹۹).
«حقوق بشر»! و قوه قضاییه
علی باقری از نوچههای میرغضب اعظم نظام، ابراهیم رئیسی، کسی است که بر مسندی تکیه زده است که پیش از او تئوریسین شکنجه و اعدام در نظام ولایی، جواد لاریجانی آن را نمایندگی میکرد. پارادوکسی به نام حقوقبشر و قوه قضاییه، نیازی به شرح و تأویل ندارد و خود سخن میگوید. خوب است که طرف در همین اظهارات مشعشع، ادب خونآلود و آموخته در مکتب ابراهیم رئیسی را به نمایش گذاشته است. چگونه ممکن است قوهای که مأموریتش صدور اشد مجازات برای محکومان و نیز احکامی مانند دو یا سه بار اعدام همراه با شلاق و قطع دست و زجرکش کردن از طریق سنگسار است، به فکر حقوقبشر انسانها باشد؟!
معنای «رأفت اسلامی» و «حقوق بشر» در نظام انسانخواران
اشتباه محض خواهد بود اگر گمان کنیم منظور علی باقری یا ابراهیم رئیسی از حقوقبشر، همان مفهومی است که به ذهن تدوینکنندگان اعلامیهٔ جهانی حقوقبشر یا انسان قرن بیست و یکم و جامعهٔ امروزی خطور کرده است و میکند.
در مواجهه با این نظام باید از تکتک واژهها اعادهٔ حیثیت کرد و غبار تحریف و خون خشک شده را از سر و روی آنها زدود. منظور نظام ولایی از «حقوقبشر» همان دست و پا بریدن و حلقآویز است. در اینصورت اصل برابر با کپی است. در این دستگاه، «رأفت اسلامی»! قوه قضاییه را نیز میشود معنا کرد. منظور از رأفت در حق زندانی این است که اگر قرار است با دو بار اعدام با ۳۰۰ضربه شلاق مجازات شود، دژخیمی که مأمور اجرای آن است اگر تعداد شلاقها را بیشتر کند و طوری شدت به خرج دهد که قربانی زجر بیشتری بکشد، در حق او رأفت به خرج داده است!
«دخالت در امور داخلی»!
در این دستگاه میتوان از ضامن خارج شدن علی باقری نسبت به محکومیت اعدام نوید افکاری از سوی شخصیتها و دولتهای خارجی را نیز درک کرد. جلاد طیلسانپوش با چکمههای تا ساق فرو رفته در خون، شاکی است که چرا کشورهای اروپایی در «امور داخلی»! [بخوانید در صدور احکام آخوند ساختهٔ حلقآویز و زجرکش کردن متهمان در زندانهای دربسته] دخالت میکنند و نمیگذارند جلادان ساطور به دست و کارکشتهٔ علی خامنهای آنطور که باید قربانیان را شقه کنند و پوست بکنند.
طرف فکر میکند دنیا تورقوزآبادی بدون نام و نشان در حاشیهای گمشده از قرون وسط است و میتوان در آن هر غلطی را مرتکب شد.
لقلقهٔ «ادب دیپلماتیک»!
خوب است که معنای «ادب دپیلماتیک» را در نظام دار و شکنجه و زندان نیز فهمیدیم. تایر زاپاس جواد لاریجانی، برای دورانی غبطه میخورد که در سایهٔ سیاست ننگین مماشات، فاشیسم دینی با دست باز و فراغ بال و بدون واهمه از حسابرسی، به نام دپیلمات، تروریستهای حرفهیی خود را بستهبندی میکرد و به کشورهای جهان میفرستاد تا مخالفانش را قصابی نماید.
«ادب دیپلماتیک»! و «دخالت نکردن در امور داخلی»! نظام یعنی اینکه چشم بستن به روی فجایع حقوقبشر در ایران و اقدامات تروریستی نظام در خارج از مرزهای ایران بستن. یعنی سر بریدن حقوقبشر در پای دلارهای نفتی کثیف.
صد البته که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت و زمان برای آخوندها به عقب برنمیگردد.
جلادی در طیلسان میرغضب از «ادب دپیلماتیک» سخن میگوید که هنوز خون کودکان سوری را بر پیشبند و آستین خویش دارد و تمام سرمایههای مردم ایران را هزینه میکند تا به بمب اتمی و موشکهای بالستیک و سلاح کشتار جمعی کارآمدتری برای کشتار بیشتر دست یابد.
جلادی خواهان ادب آنهم از نوع دیپلماتیکاش میشود که با زندانیان بیدفاع سیاسی و نیز قاطبهٔ شهروندان ایرانی جز با زبان تازیانه و قمه و دار سخن نگفته است. هنوز خون شهیدان قیام آبان بر سنگفرش خیابانهای تهران و سایر شهرها نخشکیده است. جرم آنان فقط این بود که نانی در سفره برای کودکانشان نمییافتند و از خجالت نمیتوانستند به چشمانشان بنگرند. جرمشان اینکه این نظام اهریمنی را نمیخواستند... به این سادگی و چه ساده آنان را کشتند.
گفتند:
ـ «نمیخواهیم
نمیخواهیم
که بمیریم»!
گفتند:
ـ «دشمنید!
دشمنید!
خلقان را دشمنید»!
چه ساده
چه بهسادگی گفتند و
ایشان را
چه ساده
چه بهسادگی
کشتند!
(احمد شاملو. ققنوس در باران. مرثیه)
تبدیل خون شهیدان به گلولههای گدازان
تعجب و گزیدگی میرغضب طیلسانپوش از آن است که چرا کشورهای اروپایی مجاهدین و فعالیت آنان را محدود نمیکنند. نه تنها محدود نمیکنند بلکه خود نیز مانند آنها اعدام آزادیخواهان و قیامآفرینان ایرانی را تقبیح میکنند و دست و بال آخوندها و قضاییهٔ منفور را در اقدام به کشتار و سلاخی بیشتر میبندند.
«از کسانی که مسئول ترور ۱۷هزار از رژیم هستند همین انتظار میرود که در پایتخت کشورهای اروپایی فریاد بزنند «قاتل راهت ادامه دارد»! (از مصاحبهٔ علی باقری. همان منبع).
آری، گزیدگی و سرشکستگی دژخیم از این است که مجاهدین اجازه نمیدهند، رژیم با دست باز قیامآفرینان را قتلعام کند. هر اعدام را به تیک تاک سرنگونی تبدیل میکنند. از قطرههای خون شهیدان گلولههایی گدازان میسازند تا با شلیک آنها هیولای انسانخوار ارتجاع را از پا دراندازند.
این جنگی است سرنوشتساز که از هماکنون میتوان طرفهای پیروز و شکستخوردهٔ آن را پیشبینی کرد.
Información
Autor | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organización | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Página web | - |
Etiquetas |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company