پیام نامهٔ ۴۳سناتور به رئیسجمهور آمریکا
Descarga y escucha en cualquier lugar
Descarga tus episodios favoritos y disfrútalos, ¡dondequiera que estés! Regístrate o inicia sesión ahora para acceder a la escucha sin conexión.
Descripción
یکی از آخرین ضربات کاری به کاخ آرزوهای آخوندها، نامهٔ دو حزبی ۴۳سناتور آمریکایی است؛ این گروه که توسط سناتور باب منندز و لیندزی گراهام هدایت میشوند، روز ۵فروردین طی نامهیی به بایدن رئیسجمهور آمریکا از او خواستند از بازگشت بهبرجام خودداری کند. در این نامه تأکید شده است: «رژیم ایران نباید در مورد سیاست آمریکا تردید داشته باشد». این سناتورها آنگاه با اشاره به تلاشهای رژیم و لابیهایش که میخواهند اختلافنظرهای حزبی در آمریکا را تبدیل به شکافی جهت بهرهبرداری رژیم بکنند، هشدار میدهند: «دموکراتها و جمهوریخواهان ممکن است اختلافات تاکتیکی داشته باشند، ولی در ممانعت از دستیابی رژیم ایران بهسلاح اتمی و پاسخگویی بهطیف گستردهیی از رفتارهای نامشروع این رژیم، متحدند».
بسیاری از این ۴۳سناتور پیش از این نیز مواضع سختی علیه رژیم آخوندی گرفته و بر ایستادن در کنار مردم و مقاومت ایران و حسابرسی از رژیم آخوندی تأکید کردهاند. از جمله سناتور منندز رئیس کمیته خارجه سنای ایالات متحده، تأکید کرده بود: «رژیم حاکم بر ایران در پی خاموش کردن صدای مردم ایران است و دولت آمریکا بهدنبال حسابرسی از حکومت آخوندی است» (کنفرانس نوروزی در سنای آمریکا-۲۷ اسفند۹۹).
این همنظری فراحزبی در رابطه با رژیم آخوندی در مجلس نمایندگان آمریکا نیز بسیار برجسته است. روز ۲۳بهمن ۹۹ قطعنامهٔ ۱۱۸ با امضای ۱۱۳تن از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا در پشتیبانی از مردم و مقاومت ایران، امضا شد و اعضای مجلس نمایندگان این قطعنامه را بهعنوان یکی از اسناد کنگره بهثبت رساندند؛ در عرض ۲۰روز، تعداد نمایندگان امضا کننده این قطعنامه به ۱۵۸نفر افزایش یافت. آنها در بیانیهٔ خود «از خواست مردم ایران برای برقراری یک جمهوری دموکراتیک، غیراتمی و مبتنی بر جدایی دین از دولت» و «از قیام مردم ایران و طرح ده مادهای خانم رجوی» حمایت کردند.
سراب تعادل۲۰۱۵
رژیم که خفگی ناشی از تحریمها درماندهاش کرده بود، انتظار داشت پس از تغییر دولت در آمریکا همه چیز با سرعت به نفعش بچرخد، تحریمها لغو شود و سیل پول و امکانات برای تغذیهٔ دستگاه سرکوب و تروریسم، به سمتش سرازیر شود. اما طی یک ماه و نیم که از شروع کار دولت جدید در آمریکا میگذرد، خامنهای و روحانی متوجه شدند نه تنها چنین خبری نیست و شرایط سراپا با تعادل ۲۰۱۵ و دوران مماشات فرق کرده، بلکه امواج توفانی باز هم علیه آنها در جریان است. هر قدر هم روحانی التماس میکند «ما آمادهایم قدمها را برداریم، اگر برخی موانع برطرف بشود، میشود برخی از تحریمها و یا کل تحریمها را برطرف کنیم» (۷ فروردین)، اما «ظاهراً دیپلوماسی بهسبک پمپئو قرار است پابرجا باشد» (خطیبزاده، سخنگوی وزارتخارجهٔ رژیم-۶ فروردین) و «تحلیلها و اخبار تاکنون نشان میدهد که جو بایدن تمایلی به بازگشت به برجام ۲۰۱۵ ندارد و رفتارهای دولت او نشان نمیدهد که انگیزهای برای لغو فوری تحریمها و بازگشت به برجام بهصورتی که نظام میخواهد، داشته باشد» (سایت حکومتی خبر فوری-۵فروردین).
کما اینکه «بلینکن بهمجلس نمایندگان گفت انتظار سیاست قاطع و محکمی در قبال رژیم ایران داشته باشند» (رول کال نشریه خاص اخبار کنگره-۲۱ اسفند) و احیای برجام را در گرو عقبنشینیهای بعدی رژیم دانست وصریحاً گفت: «آمریکا برای تشویق رژیم ایران بهبازگشت بهانجام تعهداتش اقدام بهدادن امتیاز نخواهد کرد. بلینکن گفت ما با اقدامات رژیم ایران در مجموعهیی از مسائل از جمله حمایت از تروریسم و برنامه موشک بالستیک مشکلات اساسی داریم» (همان منبع).
دوراهی مرگ
رژیم آخوندی زیر چنین فشار مگاتنی است که نامهٔ ۴۳سناتور آمریکا به رئیسجمهور این کشور مبنی بر عدم بازگشت به برجام، مانند پتکی سنگین بر سرش کوبیده میشود.
اکنون تنها دو راه در برابر خامنهای و رژیمش وجود دارد:
۱-زهر بخورد و غلطکردم بگوید و باز هم با زانوان خونین پای میز تسلیم برود و از برنامهٔ موشکی و دخالت منطقهیی دست بکشد. همان که عدهیی در نظام میگویند: «نباید با کارهای نسنجیده داخلی و خارجی برای لغو تحریمها و احیای برجام مانع ایجاد کنیم، نباید به نام انقلابیگری سختیهای غیرضروری برای مردم ایجاد کنیم» (علی مطهری-نایب رئیس پیشین مجلس ارتجاع و کاندیدای ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نظام-۴فروردین).
۲-ادامهٔ رویارویی با جامعه جهانی که در این صورت «تحریمهای (شورای امنیت) برگشته و نظام بهعنوان خطری برای صلح و امنیت بینالمللی مشمول فصل ۷ منشور سازمان ملل متحد خواهد شد» (فریدون مجلسی، دیپلمات سابق رژیم-روزنامهٔ جهان صنعت-۱۹بهمن۹۹)؛ وضعیتی که هر چه بیشتر استخوانهای پوسیدهٔ نظام ولایت را زیر فشارهای مگاتنی تحریم و انزوا خرد خواهد کرد.
خامنهای هر کدام از این دو مسیر را انتخاب کند، انتهای آن چیزی جز قیام و سرنگونی نیست. در مسیر اول، زهرخوردن و تسلیم رژیم را هر چه بیشتر از درون سست و ضربهپذیر میکند و فضا را برای شورش و قیام مردم عاصی آماده میکند.
در مسیر دوم فشارهای بیرونی و خفگی اقتصادی رژیم را آنقدر شکننده و ضعیف میکند که توان مقابلهٔ آن با جامعهیی مملو از خشم و نفرت را هر چه کمتر میکند و شرایط برای قیام و فوران خشم اجتماعی آمادهتر میشود.
اکنون خامنهای و رژیمش باید انتخاب کنند!
Información
Autor | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organización | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Página web | - |
Etiquetas |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comentarios